به نام خدا

 

مقالۀ حاضر ، حاصل بازخوردی از سی سال بررسی و تحقیق میدانی در حوزۀ فرقۀ یوگا بوده که چکیده و خلاصۀ آن بدین وسیله تقدیم می گردد . مطالب ریز ، مفصّل و خواندنی تر از پشت پردۀ این فرقه ، در آیندۀ نزدیک و در قالب کتاب عرضه خواهد شد ، ضمن آنکه در این مقالۀ مختصر به بخش کوچکی از این پشت پرده اشاره می شود .

 

یوگا ؛ تهدید علیه امنیّت مِلل ( ملّی )

یوگا چگونه ذهن ، بدن ، فرهنگ ، اعتقادات بومی ملّی و ژنتیک شما را تهدید و تخریب می نماید ؟

مقدّمه :

- ماهیّت حقیقی یوگا چیست  و واژۀ یوگا چگونه بوجود آمد ؟

یوگا محصول و برخاسته از تفکّرات و ایدئولوژیِ اسکیزوفرنیایی یک پادشاه در هند قدیم ، به نام کریشنا ، آواتار(تجسّم خداوند روی زمین) هشتم از آئین ویشنو در دوران پنج هزار سال پیش است که از خود تصوّر خدایی داشت (بیماری اسکیزوفرنیا) و کتابی تحت عنوان بهاگاوادگیتا نوشت و ادّعای خدایی کرد و برای اوّلین بار واژۀ یوگا در این کتاب بوجود آمده و مورد استفاده قرار گرفت و از آن به عنوان مرام و طریقی معنوی جهت نزدیک شدن به خدا (کریشنا ، خودش) نام برد و از آن روز به بعد ، کریشنا یکی از یک میلیون خدای هندوها و یوگا طریق نزدیکی و یکی شدن با او است ( کریشنا ) . (رجوع شود به کتاب بهاگاواد گیتا) .

همانطور که اشاره شد ، معنای آواتار عبارت است از تجسّم خداوند روی زمین . یعنی فردی که در ظاهر دیده میشود ، یک انسان عادّی نیست و تجسّم خداوند روی زمین است و دیگران باید به او سجده کرده ، نام او را ذکر کنند و هدایایی معنوی تحت عنوان نذر به او دهند تا شاید بتوانند به او نزدیک شوند و از او بهره برند و سعادت آخرتشان را به دست آورند ...!

و این مفهوم دقیقاً تفکّر اسکیزوفرنیایی است که در دنیا و تمامی مراکز درمانی ، چنین افرادی را در بخش ویژۀ بیماریهای سایکوتیک بستری میکنند و روزی پنج الکتروشوک با قدرت پنج مگا هرتز بر وی وارد میکنند که تا اندازه ای بتوانند ناهنجاریهای فکری ، روانی را در این فرد کنترل نمایند و نه درمان . چرا که اسکیزوفرنیا بیماری بسیار خطرناکی است که درمان ندارد و بطور معمول در افرادی که ضریب هوشی بالایی دارند بروز می نماید .

تعریف اسکیزوفرنیا : اسکیزوفرنی (شیزوفرنی) یا روان گسیختگی ، یک بیماری روانی است که در آن مرز میان خیال و واقعیّت مخدوش شده و فرد مبتلا معمولا از بیماری خود آگاهی ندارد و به همین دلیل با رفتار و گفتار غیر عادی و کاهش توانایی درک واقعیت موجود نمایان میشود . باورهای نادرست ، آشفتگی اندیشه ، شنیدن صداهایی که وجود ندارد ، کاهش تعامل اجتماعی و هذیان گویی از علائمی است که فرد مبتلا از خود بروز میدهد .

علائم موجود  در بیماری شیزوفرنی را با طرز فکر و نگرش کریشنا در پنج هزار سال پیش مقایسه نمائید ، به سنخیّتی بی نظیر بین این بیماری و سلطان کریشنا پی خواهید برد و پی به چرایی این موضوع  که در آن دوران چنین فردی خود را خدا نامید و سایر مردم را ملزم به سجده و ذکر نام خود کرد خواهید برد .

بنا بر این یوگا بازخوردی از ایدۀ ایدئولوژیک یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرن و در ضمن ابزاری است مهم  که هدف آن تنها افزایش قدرت خود (مادّی ، معنوی) در اجتماع ، استفادۀ حدّ اکثری از زنان و تحمیق حدّاکثری مردمان زمانۀ خود و معرّفی خود  به عنوان خدای تجسّم یافته روی زمین است .

در این کتاب آرجونا به عنوان ارابه ران کریشنا معرفی شده ضمن اینکه اوّلین فردی است که طریق یوگا را از کریشنا فرا می گیرد .

در این کتاب بدین گونه به یوگا و طریق آن اشاره شده است ؛

یوگا ابزاری قدرتمند جهت نزدیکی به خدای متعال (کریشنا ) است ..... نام مرا (کریشنا) ذکر کنید تا به من نزدیک شوید ...!

ذکر نام کریشنا به عنوان ماها یوگا (یوگای بزرگ) معرّفی شده که بدین گونه است ( هاری کریشنا هاری کریشنا ، کریشنا کریشنا هاری هاری ، هاری رام هاری رام ، راما راما هاری هاری ) ...!

و این ذکر از دیدگاه کریشنا و پیروان او تا کنون بالاترین سطح یوگا است که انجام گرفته و تا اکنون نیز توسّط پیروانش انجام میگیرد .

هدف متعالی از این ذکر همانگونه که در کتاب بهاگاواد گیتا نوشته شده ، نزدیکی و در نهایت یکی شدن با کریشنا است .

همانطور که گفته شد ، در هند بیش از یک میلیون خدا وجود دارد که کریشنا یکی از آنها است .

بدیهی است که با یک نگاه دقیق میتوان به توهّمات سرزمین هند به راحتی پی برد که در طول تاریخ از طریق همین توهّمات بیش از یک میلیون خدا بوجود آورده است .

کریشنا در کتاب خود ، زنان اطراف خود را (که بسیار نیز بودند) فرشتگان آسمانی معرّفی مینماید و از طریق همان ساده لوحی و حماقت فضای موجود ، به عطش جنسی خود جامۀ عمل می پوشاند ضمن اینکه تمام این قضایا را به عنوان  طریق آگاهی کریشنا معرّفی مینماید .  

 بنا بر این ، یوگا  یک فرقۀ مبتنی بر تفکّرات هندوئیسم به صورت عام و کریشنا کانشیزنس به صورت خاص است که ریشه های آن در توهّمات اسکیزوفرنیایی ، سِکس و حماقت عمومی موجود در جامعه  بوده  و دقیقاً سه عامل فوق الذّکر موجبات پیدایش این فرقه را در هند رقم زد .

هم اکنون نیز در جامعۀ هند ، علمای کریشنا کانشیزنس ، یوگا را یک آئین و مرام معنوی میدانند و بزرگترین ذکر و یوگای عملی آنها مانترای هاری کریشنا است و از آنجا که در یوگای حقیقی مفهومی تحت عنوان حرکت بدنی وجود ندارد ، لذا آن را مسخره ، من درآوردی و بر خلاف آموزه های خدای خود ( کریشنا ) می دانند .

- هشت کلید واژۀ مهم که مافیای یوگا از آنها جهت جذب مخاطبان (قربانیان) خود استفاده میکند و البتّه که تنها واژه ها هستند که در یوگا خود نمایی میکنند و اثری از معنا و مفهوم عینی و عملی دیده نمیشود که این کلمات و واژه های با مصمّی و البتّه فریبنده در یوگا ، بقرار ذیل است :

1- تمدد اعصاب و آرام

تعادل عصبی و آرامش درونی ریشه در ایدئولوژی فردی دارد که بخش اعظم آن ژنتیک و بخش دیگر آن متاثر از محیط و عوامل محیطی است و هیچگاه یک ابزار یا شرایط خاص ، توانایی ایجاد آرامش حقیقی و تثبیت شده را نخواهد داشت .

یوگا نه تنها از این قائده  مستثنی نیست بلکه در عمل ، دقیقاً برعکس آنچه را که ادّعا میکند نشان داده است .

از آنجا که طبق اصول اساسی یوگا ، بسیاری از تمارین یوگا با چشمان بسته انجام و با هدف ایجاد تمرکز و آرامش انجام میگیرد ، نتایج بدست آمده نشان میدهد که دقیقاً بر عکس عمل میکند .

بدین معنی که وقتی یک یوگا کار چشمان خود را میبندد (جهت کنترل افکار) نه تنها در طول این تمرین افکار خود را نمیتواند کنترل نماید بلکه افکاری که در ناخودآگاه فردی است ، بطور اتوماتیک هجوم آورده و میزان شلوغی ذهن را بیشتر از حالت عادّی می نماید و این موضوع تا حدّی ذهن فرد را میتواند درگیر سازد که پس از آن بیشتر از قبل درگیریهای ذهنی را در خود احساس می نماید .

از آنجا که تمارین یوگا در سطحی ضعیف و منفعلانه انجام میگیرد و فاقد هر گونه هیجان و حرکات تاثیر گذار قدرتمند است و تغییرات ایجاد شده در سطحی بسیار ناچیز دیده میشود لذا در طولانی مدّت ، افسردگی هجوم آورده و موجودیّت یوگا کار را در هم می پیچد ، امّا از آنجا که نه آگاهی درستی از حوزۀ سلامت ذهن وجود دارد و نه تمایلی به درک و کشف حقیقت موجود در پشت پردۀ  یوگا ! در نتیجه افسردگی موجود را ، آرامش می نامد .

این افسردگی در زنان یوگا کار به مراتب بیشتر از مردان دیده میشود و به این دلیل است که زنان بیشترین فریب را در این فرقه تجربه کرده ، بنا بر این درصد قربانیان زن در این فرقه (یوگا) بسیار بیشتر از مردان است .

 از آنجا که ذهن یوگا کار در دام پروپاگاندایِ مافیای یوگا افتاده است همۀ این نتایج منفی  را ناشی از عملکرد خودش میخواند .

به دلیل نفوذ تفکر هندو و در صورت عدم کسب نتیجه و رضایت درونی ، یوگا کاران معمولا این تصوّر را دارند که کم کاری از خودشان بوده و شاید  اگر تلاش بیشتری داشته باشند قطعا نتیجۀ بهتری خواهند گرفت ...!

بدین گونه است که یوگا کاران در اثر نفوذ یک نحلۀ فکری و ایدئولوژیک به درونشان ، نه تنها خود را در صورت عدم کسب نتیجۀ معقول مقصّر میدانند بلکه خود را مجاب میکنند که تصویری بسیار شاد ، موفّق ، پیشرفته و آگاه از خود به دیگران ارائه کنند .

خود فریبی و دیگر فریبی در مورد یوگا و تاثیرات آن بر آرامش درونی ، عارضه ای است که بطور معمول یوگا کاران با آن سر و کار دارند و تلاشی مضاعف دارند بر نشان دادن یک چهرۀ معقول و ارتقاء دهنده از یوگا ، بخصوص در حوزۀ آرامسازی ذهن .  

2- آگاهی :

آگاهی عبارت است از تواناییِ دانایی و ادراک به همراه معرفت و شناخت خردمندانه از یک یا چند موضوع ، مفهوم و یا مصداق عینی .

بنا بر این آگاهی برآیندی از چند مولّفه است که در صورت عملیّاتی شدن و به چالش کشیدن یک فرد ، تحرّکاتی در ذهن پدید می آید که میتواند منجر به سنتز آگاهی شود .

در یوگا آیا چنین فعل و انفعالی بروز میدهد ؟ بدین معنی که آیا در یوگا شرایطی موجود است که منجر به فعّال شدن و یا تجربۀ فرآیند آگاهی شود ؟

تحقیقات ما نشان میدهد که چنین امکانی بصورت عملی و عینی در یوگا وجود ندارد ، امّا چرا وجود ندارد ؟

بدین دلیل که یوگا کار با هیچ گونه چالش فیزیکی و یا ذهنی قابل توجّهی برخورد نمیکند که در اثر چنین برخوردی فرآیند آگاهی بطور اتوماتیک عملیّاتی گردد .

بنا بر این به لحاظ ذهنی هر روز بیشتر از روز قبل به سمت افسردگی ، تحلیل و فرسایش ذهنی پیش میرود امّا توهّم آرامش دارد و فاجعه آمیزتر آنکه ، حتی قدرت تشخیص ندارد .

در ابعاد فیزیکی نیز بخش بسیار کوچک و ناچیزی از حرکات انعطافی ، کششی را تجربه مینماید و همین مکانیسم ، فرسایش ریز و موذیانۀ فیزیکی را منجر شده که نهایت آن تحلیل زود رس و مشکلات جدّی در عضلات و عصب ، لگن ، عملکرد غدد و ... است !

امّا یوگا کاران بطور معمول نه تنها هرگز توانایی تشخیص این موضوع را ندارد بلکه توهّم سلامت جسمی و قدرتمند شدن را نیز دارند ! و همین مفاهیم نشان میدهد که یکی دیگر از مفاهیمی که توهّم آن در یوگا وجود دارد اما هرگز به عینه وجود ندارد ، فرآیند آگاهی است .

جالبتر آنکه اکثریّت قریب به اتّفاق قربانیان یوگا تصوّر میکنند که از طریق یوگا به آگاهی رسیده اند ...! امّا با بررسیهای میدانی بوضوح روشن میشود که  واژۀ آگاهی به آنها تلقین شده و این تلقین قدرتمند موجبات ایجاد توهّم را عوارض جسمی و ذهنی بعدی را  پدید می آورد .

در بسیاری از موارد ، یوگا کاران در صورت پی بردن به یک نقطه ضعف آموزشی در خود (جسمی ، ذهنی) ، تصوّر میکنند که استعداد قابل توجّهی در یوگا ندارند و با تلاش بیشتر شاید که تجربه نمایند و دلیل این امر نیز القائات چنین تفکّری از طرف معلّمین یوگا است که بگونه ای چنین سیاستی را عملیّاتی مینمایند که شاگردان هرگز شک و تردیدی به توانمندی یوگا در سلامت و توانمندی نداشته و فقط خود را ضعیف بدانند و بدین گونه است که نه تنها هیچگاه شاگردان را از دست نمیدهد بلکه هر روز قربانیان یوگا را بیشتر از روز قبل وابسته تر به خود مینماید و چنین مکانیسمی برای یک مدّت طولانی و نامعلوم منافع مادّی و معنوی آنها را تامین میکند ! منافعی که فقط در سایۀ ترویج و القائات توهّمات هندوئیسم و کریشنا کانشیزنس بدست می آید و به هیچگونه تلاش ، زحمت و تخصص خاصّی نیاز نیست .    

3- درمان  :

بررسیهای میدانی نشان میدهد که یک بخش بسیار ناچیزی از مشکلات فیزیکی در اثر تمارین یوگا کاهش پیدا میکند . بطور مثال کمر دردهای ناشی از یک اسپاسم عضلانی در برخی موارد با تمارین سادۀ کششی ، کاهش پیدا کرده  ولی در مقابل بسیاری از دردهای کمر نیز در اثر همین کششهای خیلی سادۀ یوگا بوجود آمده و حتی دیسکوپاتی و سیاتیک نروپاتی ناشی از تمارین سادۀ یوگا ، بسیار گزارش شده است .

بسیاری از یوگا کاران نیز عوارض بوجود آمده در اثر تمارین یوگا را نشان نداده و گزارش نکرده اند که دلایل مختلفی دارد .

-        گروهی بر این اعتقاد هستند که اگر هم عارضه ای رخ داده آنرا عنوان نکنند تا برای یوگا ضدّ تبلیغ نباشد .

-        گروهی به دلیل ارتباط دوستانه با معلّم خود از عنوان موضوع امتناع میکنند .

-        گروهی دیگر در حدّی تحت تاثیر القائات معلّم خود بوده اند که عارضۀ بوجود آمده را یک مشکل ژنتیک و بالقوّه میدانند که احتمالا با یک حرکت فعّال شده و به شکل گیری درد کمک کرده است و به همین دلیل از شفّاف سازی و گزارش آن سر باز میزنند و منتظر هستند ، مرحلۀ برون ریزی (به گفتۀ خودشان) تمام شده تا به شرایط عادّی باز گردند . که بسیاری از این تعداد هیچگاه شرایط عادّی را مجدداً تجربه نمیکنند و آسیبهای بوجود آمده را همواره در کنار خود دارند !

حال پرسش این است که چرا با وجود این همه عوارض جسمی و ذهنی یوگا (که در صورت تحقیق در گوگل هم نتایج بسیاری را نشان میدهد) ادّعاهای بسیاری در مورد تاثیرات یوگا بر سلامت ذهن ، بدن  وجود دارد ؟

حقیقت ماجرا این است که مافیای یوگا از طریق پروپاگاندا ، توانایی بیشتری برای جذب قربانیان پیدا میکند .

تبلیغاتی فریبکارانه و دروغین همچون سلامت ذهن و بدن با یوگا ، درمان سرطان از طریق یوگا ، درمان دردهای لگنی ، کمری از طریق یوگا و .....! در حالیکه یکی از بزرگترین عوارض یوگا بر روی لگن افراد است و آسیبهایی که از طریق یوگا بر لگن یوگا کاران در مرور زمان وارد میشود ، معمولاً امکان درمان قطعی و بازگشت به دوران توانمندیِ  سابق را ندارند .

در کنار تجربۀ تمام این عوارض فیزیکی ، یک عارضۀ ذهنی در یوگا کار شکل میگیرد و آن توهّم «خود بوعلی سینا پنداری» است ! بیماری خطرناکی که ، فرد با تمام مشکلات و بیماریهای ذهنی و جسمی که از طریق یوگا به ارث برده است ، به دیگران مشاورۀ سلامت جسم و ذهن ارائه میکند .

از درد سیاتیک و بواسیر گرفته تا انواع سرطانها ...!

وجود این نوع قربانیان فرقه ای در جامعه تا چه اندازه میتواند خطرناک باشد و دیگران را طعمه قرار داده و آسیب رسان باشند ؟

بدیهی است که شناخت حقیقت و پشت پردۀ یوگا ، کمک شایانی به واکسینه شدن در برابر خطرات جبران ناپذیر این انگل هندیِ پروپاگاندا شده خواهد بود .

4- معرفت (عرفان) :

عرفان از ریشۀ عرف به معنای شناخت آمده است . شناخت چی یا شناخت کی ؟ پاسخ روشن است ... شناخت خود .

شناخت خود به چه معنی است ؟ عبارت است از شناخت ابعاد وجودی انسانی (جسمی و ذهنی) .

در حقیقت شناخت زوایای پنهان وجودی خود !

به جرات میتوان گفت که عرفان تنها مقوله ای است که نیاز به معلّم ندارد ! چرا ؟

به این دلیل که هیچ احدی قادر نیست که شما را به خودتان معرفی کرده و بشناساند .

رسالت وجودی شما چیست ؟ پاسخ این سئوال ، بخش مهمی از عرفان  یا معرفت به خویش است .

چه کسی میتواند به شما رسالت وجودیتان را بشناساند؟ پاسخ روشن است ؛ هیچ احدی ...

چه کسی میتواند دانش مبتنی بر ژِنتیک فیزیک بدن شما که سلامت حقیقی جسمتان  را تضمین خواهد کرد بر شما بنمایاند ؟

پاسخ روشن است ؛ هیچ احدی...

چه کسی میتواند ابعاد مختلف ذهنی شما را آشکار کرده و شما را به شناخت حقیقی آن نائل گرداند ؟

پاسخ روشن است ؛ هیچ احدی ...

فقط یک نفر  توانایی چنین کاری را دارد و آن فرد خود شما هستید !

تنها شما هستید که اگر بسیار تلاش کنید و جستجوگر باشید ، شاید که بتوانید آن را کشف کنید .

هر فردی در صورتی که بسیار هوشیار باشد ، شاید که بتواند به کشف خود نائل شود ، شناخت و یا شناساندن دیگران به خودشان پیشکش ...!

حال تصوّر کنید فریفتۀ یک فردی شده اید که ادّعا دارد شما را به معرفت خواهد رساند ! در این حالت چه اتّفاقی رخ خواهد داد ؟

حتیّ اگر فرض کنیم که فرد مورد نظر سوء نیبتی نداشته باشد و شخصیّتی موجّه داشته باشد ، تمامی و یا بخشی از مسیر وجودی خویش را به شما منتقل خواهد نمود ...! و این مسیر قطعاً شما را به گمراهی و هلاکت رهنمون خواهد ساخت !

امّا چرا ؟

پاسخ روشن است ، چون این مسیر مبتنی بر ژنتیک و مراتب وجودی آن فرد است و خلقت بر اساس ساختارهای وجودی او در نهادش گذارده است و چنین مسیری برای شما جز بطلان وقت و گمراهی و قربانی شدن هیچ ثمره ای نخواهد داشت . و البتّه این مفهوم (بطلان وقت و گمراهی و قربانی شدن) زمانی است که فرد مورد نظر شخصیّت موجّهی دارد و سوء نیبتی در کار نیست .

حال تصوّر کنید فردی که یک شیّاد و حیله گرِ عارف نما است و ساده لوحی ، فریب صحبتهای شیرین ، عوامفریب و عارف مآبانۀ او را میخورد ... ! فکر میکنید در چنین وضعیّتی چه فاجعه ای رُخ میدهد ؟ و ساده دل مورد نظر چه سرنوشتی را تجربه خواهد کرد ؟

به یاد داشته باشید که اوّلین درس عرفان عملی این است : هرکه را اسرار حق آموختند ، مهر کردند دهانشان دوختند ...

بنا بر این هر کسی در این حوزه صحبت کرد ، یقین بدانید عارف و عرفانی در کار نیست بلکه بیماری در مقابلتان حضور دارد که «توهّم خود عارف پنداری» داشته و هر کاری از او سر خواهد زد تا به منافع مادّی و معنوی خود برسد . بنا بر این آگاه باشید ، دامی متفاوت برای شما پهن شده است و اگر به جامعه نگاهی عمیقتر بیندازید ، چنین عرفایی را کم نخواهید دید ...! بنا بر این هوشمند باشید تا قربانی نشوید.... 

5- تمرکُز :

عبارت است از توانایی هدایت فکر در یک موضوع خاص با حدّاقل میزان پرش و خروج از آن .

برای رسیدن به چنین هنری ، ممارست و تمرین بسیار لازم است تا در یک موضوع پختگی و تخصص حقیقی و دقیق بدست آید که در چنین شرایطی تمرکز به عنوان برآیندی از این تلاش ، تجلّی خواهد نمود .

دو نکتۀ مهم در این فرآیند وجود دارد .

اوّل آنکه ؛ تمرکز در اثر تلاش و ممارست فراوان بطور اتومات ظاهر میشود . بطور مثال میتوان به یک هنر جوی پیانو اشاره کرد . در ابتدا میزان تمرکز در پائینترین سطح خود قرار دارد و بدون آنکه به تمرکز داشتن فکر کند ، تنها با قدرتمند تر کردن نوازندگی خود ، تمرکز لازم بوجود خواهد آمد و پس از آن به هنگام کسب مهارتهای لازم و رسیدن به مرحلۀ استادی در نوازندگی ، دیگر به تمرکز فکر نخواهد کرد و در چنین سطحی ، تمرکز در بالاترین حدّ ممکن وجود خواهد داشت .

دوّم آنکه ؛ تمرکز یک جریان عمومی نیست که یک بار میزان آن از طریق تمرین افزایش یافته و بعد از آن در سایر موضوعات یا شرایط نیز موجود باشد .

 هر موضوع و مسیری ، تمرکز خاصّ خود را لازم دارد . بطور مثال : یک نوازنۀ حرفه ای در موسیقی تمرکز لازم را نیز دارد امّا این تمرکز در استیج ژیمناستیک تمرکز مورد نیاز را برآورده نخواهد کرد و در شرایط و موقعیّت جدید و متفاوت ، با تلاشی مضاعف باید تمرکز مورد نیاز در آن رشته را بدست آورد . 

سوّم آنکه چالشی قوی لازم است تا فرد را در ابعاد جسمی یا ذهنی وادار به افزایش مهارتهای لازمه کرده و از طریق این مهارتهای قابل توجّه و تامّل ، تمرکز لازم و مختصّ موقعیّت جدید را  کسب نماید .

با این تفاسیر ،  پرسش ساختاری این است .

در یوگا چه چالش قدرتمند در ابعاد ذهنی یا جسمی وجود دارد که فرد را وادار میکند که تمرکز لازم را بدست آورد ؟ حرکات ضعیف و آسیب رسان یوگا که هیچ گونه توانمندی قابل توجّه و تامّلی را بوجود نمی آورد ، چگونه میتواند منجر به تمرکز شود ؟

تصوّر کنید در یک وضعیت کشش پشت که اندکی فشار عظلانی وجود دارد و به فرد اجازه میدهد که ذهنش را به سمت کارهای روزمرّه برده و کلا ذهنش در جای دیگری پرسه زند ، بنا بر این چه الزامی بر وجود تمرکز احساس می شود ؟ ضمن اینکه تمارین و عملکردهای یوگا هرگز به تمرکز منجر نمیشود و نخواهد شد چون چالشی جدّی و الزامی ساختاری وجود ندارد که فرد را به هدف متعالی تمرکز رهنمون سازد .

در شرایطی که تمرکز از ارکان اصلی فعّالیّت باشد ، مجموعۀ عواملی سبب ایجاد تمرکز خواهد شد و نیازی نیست که برای تمرکز داشتن تلاش خاصّی صورت گیرد .

در مقابل ورزشکار ژیمناستیک را تصوّر کنید که روی بارفیکس تمارین قدرتی ، انعطافی ، تعادلی سنگینی را دارد که میتواند کوچکترین عدم تمرکزش منجر به فوت ورزشکار گردد ! شرایط موجود ورزشکار را وادار به تمرکز مینماید و این تمرکز از طریق افزایش مهارتهای حرکتی بوجود می آید و نه با تلاش برای کسب تمرکز ...!

حال کمی بیندیشید که آیا یک ورزشکار ژیمناستیک تمرکز لازمه را دارد یا یک یوگا کار که در زمان انجام یک حرکت ، در موقعیّتی قرار دارد که تمام فعّالیّتهای روز مرّه را مورد بررسی قرار دهد ؟

دوم اینکه تمرکز در یوگا معنای عمومی دارد ! بدین معنا که از طریق یک پروپاگاندا و فریب اذهان ساده لوح قصد دارد ، یوگا را که تمرکز خاصّی حتی برای فعّالیّتهای خود ندارد ، ابزاری جهت افزایش تمرکز ذهنی عمومی (در طول حیات و هر شرایطی) معرّفی نماید و این معنی ، مصداق بارز شیّادی و فریب است که بیشتر به تجارت حماقت می ماند تا به یک اصول تاثیر گذار .  

 

6- مدیتیشن :

مدیتیشن یا مراقبه عبارت است از مراقبت از ذهن و نَفس و فعّالیّتهای آن .

یوگا ادّعا دارد که فی نفسه یک مدیتیشن به مصداق حقیقی کلمه است . کدام بخش از یوگا مراقبه است ؟ توهّمات اسکیزوفرنیایی کریشنا کانشیز نس یا حرکات ضعیف و آسیب رسان هشتاد و چهار عددی؟ یا تنفّسهای پی در پی که موجبات بزرگ شدن شکم و پهلو را فراهم میکند ؟

در بهاگاواد گیتا از ماها یوگا (مانترای کریشنا) و «اوم» به بزرگترین مدیتیشن و مراقبه تعبیر شده است . چگونه است که یک ایدئولوژی بیمار و سایکوتیک قادر است به عنوان یک مراقبه عمل نماید ؟ چگونه ممکن است فردی که خود را خدا و زنان قربانی جنسی اطراف خود را به عنوان گوپی (فرشته های الهی) معرّفی مینماید بتواند مراقبه نماید ؟ آیا یک بیمار سایکوتیک توانایی مراقبه دارد ؟ علاوه بر آن ، آیا مسیر حاصل از بیماری روانی عمیق میتواند ابزاری قدرتمند جهت مراقبۀ زمینیان (مردم کلّ زمین) معرّفی گردد ؟

افرادی که چنین معادلۀ ساده ای را نمیتوانند آنالیز نمایند و قربانی چنین فرقه های خطرناکی میشوند ، در چه مرحله ای از توانمندیهای ذهنی خود به حیات خویش ادامه میدهند ؟ پاسخ این پرسش میتواند راه گشای بسیاری باشد تا دردام یوگا گرفتار نشده و قربانی نباشند.... مراقبه ، مدیتیشن و معرفت پیشکش .

7- ورزش : از ریشۀ ورز دادن به معنای ورزیده کردن ، توانمند کردن

در یوگا چهار گروه به فعّالیّتهای بدنی میپردازند که از آن تحت عنوان ورزش یوگا یاد میکنند .

الف) یوگا کاران صرف ؛ افرادی هستند که متعهّد به هشتاد و چهار حرکت سنّتی و اصیل یوگا هستند و تنها به آن دسته از حرکات بسنده کرده و سایر حرکات را ورزش میدانند و حرکات خود را از ورزش جدا کرده و یوگا میدانند . توانمندیهای این گروه از افراد در حدّ بسیار پائینی به لحاظ مهارتی ، حرکتی است و بررسیهای میدانی نشان میدهد که آسیبهای کلانی نیز بر این افراد تحمیل میشود که در طولانی مدّت خود را نشان میدهد .

ب) بدنهای منعطف ژنتیکی : افرادی که بصورت ذاتی از بدنی نرم برخوردار هستند و در بین رشته های ورزشی یوگا را انتخاب میکنند ، چرا که در آن بیشتر دیده میشوند . از آنجا که برای توانمند سازی چنین بدنهای خاصّی ، دانش متفاوتی لازم است تا علاوه بر توانمند سازی ، از آسیبها و عوارض ناشی از بدنهای منعطف و نرم ژنتیکی نیز پیشگیری و در صورت نیاز اقدامات لازم مبذول گردد و به دلیل عدم وجود چنین دانشی ، این افراد نیز در طولانی مدّت آسیبها و عوارض مختلف و متعدّدی را تجربه کرده و بطور اتوماتیک صحنه را ترک میکنند که این فرآیند برای برخی در کوتاه مدّت و برای برخی دیگر در طولانی مدّت تجربه میشود .

ج) ورزشکاران سایر رشته های ورزشی :

ورزشکارانی که جهت شرکت در مسابقات یوگا ، از سایر رشته ها ، مثل ژیمناستیک ، کونگ فو ، ووشو ، تکواندو ، رقص ، ریتمیک ژیمناستیک به سمت یوگا گرایش پیدا میکنند .

علّت این پدیده پائین بودن سطح مهارتی ، تخصصی ورزشکاران در رشتۀ خود (درجه سه به بالا) و نیاز به کسب مدال ، هیجان مسابقات و دیده شدن است که هیچگاه در رشته های خود تجربه نکرده اند .

هیچگاه یک ورزشکار حرفه ای ، متخصص و دارای مهارتهای ویژه که در رشتۀ ورزشی خود افتخاراتی را رقم زده  ، حاضر به حضور در رشتۀ یوگا نبوده و نخواهد بود .

از طرفی دیگر ، در مسابقات یوگا ، بطور معمول تنها ورزشکاران سایر رشته های ورزشی حضور دارند و هیچگاه یک یوگا کارِ صِرف ، توانایی حضور در چنین محافلی را ندارد .

علاوه بر آن یوگا توانایی ارتقاء سطوح مهارتی ، فیزیکی در یک حدّ ایده آل را ندارد و ضعیف ترین رشته نیز در بین ورزشهای موجود بشمار می آید ، ولی بیماری «یوگا برتر بینی» به آنها این اجازه را می دهد که در عین ضعف شدید این رشته ، مدّعی تاثیرات آن بر روی سایر رشته ها باشند .

آن هم رشته ای که فی نفسه توانایی لازم جهت ارتقاء مهارتهای حرکتی قربانیان خود را ندارد و برای ارتقاء آنان جهت حضور در مسابقات مجبور به استفاده از اساتید  حرفه ای سایر رشته ها هستند .

و مطلب مهمتر در این حوزه اینکه ؛ ورزش در یوگا تنها یک پوشش جعلی است و هدف غایی آن تنها فرقه گرایی و تبلیغ و توسعۀ کریشنا کانشیز نس و جذب قربانیان بیشتر است .

8- چاکرا و کندالینی :

اگر کریشنا کانشیزنس را «مرحلۀ الفِ» یوگا بدانیم ، به یقین چاکرا و کندالینی «مرحلۀ ب» والبتّه بسیار مهم یوگا است که بدون آن ، یوگی (قربانی توهّمات هندوئیسم و کریشنا) ، هرگز به کمال نخواهد رسید .

طبق باورهای فرقۀ یوگا ، اگر کندالینی بیدار نشود و چاکراها یکی پس از دیگری باز نشود ، رهرو یوگا هرگز به مراتب کمال نخواهد رسید .

کمال نیز مرحلۀ آخر ، چاکرای هفتم است که ساهاسرارا نامیده میشود و در صورتی که آگاهی رهرو یوگا به این درجه برسد به بالاترین حدّ کمال انسانی خود و نزدیکی به کریشنا و یگانگی با کیهان دست پیدا کرده است .

نکتۀ اوّل اینکه یک فرد بیمار که خود را خدا می پندارد و دیگران را بندۀ خود ، چگونه از کیهان و یکی شدن با آن میگوید ؟

بدیهی است که وقتی یک بیمار اسکیزوفرن خود را خدا می پندارد ، به قطع از یکی شدن با هستی و کیهان نیز میتواند سخن بگوید و البتّه ، تنها  چنین بیماری خطرناکی میتواند مجوّز استفاده از این واژه های ثقیل ، ناشناخته و غیر قابل دسترس را به چنین فردی اعطا نماید .

اگر به آسایشگاههای روانی در سراسر کشور سری بزنید ، از اینگونه موجودات نادر که ادّعای خدایی یا پیامبری دارند ، به کرّات خواهید دید .

ریشۀ چاکرا و کندالینی :

طبق اسناد منتشر شده در ارتباط با چاکرا و کندالینی که در سراسر هند به چاپ رسیده است ، نشان میدهد که اوّلین چاکرا (مولادهارا) دقیقاً بین مقعد و آلت تناسلی قرار دارد .

حال چاکرای مورد نظر چگونه باز شده و کندالینی بیدار میشود ؟

طریق باز نمودن چاکرا و بیداری کندالینی ، نوعی عملیّات جنسی است که در اثر آن چنین فرآیندی حاصل و فرد در اثر این بیداری به سمت تجربۀ یکی شدن با کیهان خواهد رفت (احتمالا تاثیر این نوع سکس از قوی ترین موادّ مخدّر نیز خطرناکتر است ، چرا که در بدترین حالت پیش آمده در اثر سوء مصرف مواد ، صحبت کردن با پرندگان و دیوار و روح و ... تجربه میشود ، امّا یکی شدن با کیهان را هیچ مادۀ مخدّری نمیتواند به تجربه درآورد مگر یوگا) .

در صورتیکه عارف ذوب شده در کریشنا تشخیص دهد که رهرو مورد نظر لیاقت پرواز به سمت کیهان را دارد ، این نوع سکس بین یوگی(رهرو یوگا) و یوگینی (زن قربانی جنسی) انجام میگیرد و از طریق همین ارتباط ، مولادهارا چاکرا باز شده و کندالینی که همچون مار چمبره زده در انتهای ستون فقراتِ رهرو قرار دارد ، در راستای کانال سوشومنا(راستای ستون مهره) شروع به حرکت مینماید و مراحل هفتگانه راطیّ میکند تا به ساهاسرارا یا کمال معنوی و یا یکی شدن با کل بینجامد .

به بسیاری از مطالب در مورد اهمیّت و طریق باز کردن چاکراها در این مقاله نمیتوان اشاره کرد (با توجّه به شرایط خاص آن) اما علاقمندان به شناخت حقیقتِ پشت پردۀ یوگا ، در صورت تهیّۀ کتابهای مورد نظر از هند ، قطعا اشرافیّت بیشتری به عملکرد این فرقه خواهند داشت .

در بسیاری از  کتابهای (چاکرا ، کندالینی) عکس برهنۀ یوگینی (زن قربانی جنسی یوگای مبتنی بر عرفان مداری) به هنگام «اقدام عملی جهت عملیّات آگاه سازیِ کیهانیِ یوگی» بصورت نقاشی کشیده شده و چاپ میشود و تصویر حقیقی اجازۀ چاپ ندارد .

یکی شدن با خدا و کیهان از طریق سکس ...!

این طریق و سیاست فکری ، چه اهدافی را از طریق اشاعۀ آن دنبال می نماید ؟ چه تعداد نوجوانان و جوانانی که به دلیل عطش جنسی گرایش به چنین طریقی پیدا خواهند کرد و گمراه خواهند شد و چه تعداد زنان ضعیفی که به دلیل واژه ها و ادبیّات عارف مآبانه گرایش به یوگا پیدا میکنند امّا در نهایت به عنوان بردۀ جنسی و با نام یوگینی گرفتار این انگل موذی و خطرناک خواهند شد ؟

ادبیّات معنی مآبانه ای که قدرت جذب یک قشر خاصّی را دارد و از هر قشری به اندازۀ خودش استفاده میکند و البتّه اشانتیونهایی نیز به فراخور حالشان تقدیم میکند .

در این میان سکس متعالی ، بالاترین هنری است که میتواند یوگینیها (زنان قربانی جنسی) و رهرو آگاهی کریشنایی بدست آورند و آنقدر با ارزش است که نباید آن را از دست دهند .

معمولا این گروه به صحبتهای عارف مآبانه علاقۀ وافری دارند و هر چقدر میزان وهمیّات در این گونه محاوره ها بیشتر و عمیقتر و غیر قابل درک باشد ، میزان جذّابیّت آن نیز بیشتر است .

این گونه صحبتها بطور معمول برای خودشان هم قابل درک نیست و معانی آنرا به درستی متوجّه نیستند چرا که مخلوطی از خیالپردازی و توهّم است که آنرا به کیهان ، خدا ، کلّ وهستی (کلماتی که برای جذب قربانی بسیار کاربرد دارد) نسبت میدهند .

و مطلب مهمتر اینکه ، طبق باورها و اعتقادات یوگیان ، یک رهرو یوگا هیچ گاه به کمال نخواهد رسید مگر اینکه کندالینی و چاکرای فعّالی داشته باشد و مسیر فوق الذّکر را بپیماید .

حتّی رهروانی که یوگای هشتگانه را برگزیده اند در نهایت مسیر و در صورتی که بخواهند کمال یوگا را تجربه نمایند ، باید این مسیر را بپیمایند و بدون چنین آگاهی نابی «از دیدگاه متوهّمین خود عارف پندار» هرگز یک یوگی و یوگینی ، معرفت ناب و کمال را تجربه نخواهد کرد .

و چه حقیر و بی مایه است ، کیهانی که یکی شدن با او ، از دریچۀ سکس و بیماریهای روانی خطرناکی نظیر اسکیزوفرنیا قابل تجربه باشد .

و این لجنزار و باطلاق یوگا است که هر چقدر فرو تر روید ، نجات از آن سخت تر خواهد بود . 

-        نان و نام یکی دیگر از مُعظلاتی است که قربانیان را به سمت یوگا سوق میدهد . معمولا ضعیف ترین قشر جامعه از نظر جسمی و ذهنی به سمت یوگا گرایش پیدا میکنند که نه تخصصی لازم دارد و نه زحمتی ! بنا بر این ، عارف شدن و درس عرفان و خود شناسی دادن و گرفتن ، آن هم در موقعیّتی که  نه تنها  قادر به شناخت خویش  نشده اند بلکه توهّمات گسترده ای را در خود پرورانده اند ، ابزار سودجویی مناسبی برای چنین افرادی خواهد بود .

 بدیهی است چنین موقعیّتی  گوهر گرانبهایی برای این گونه افراد است تا از طریق ضعف ، جهل و حماقت قشری خاص ، زندگی مادّی بدون دغدغۀ خود را سپری کنند .

یوگا چگونه بدن ، ذهن ، فرهنگ ، اعتقادات بومی ، ملیّ و ژنتیک قربانیان خود را تهدید و تخریب می نماید ؟

 تحقیقات ما نشان میدهد که یوگا یک تهدید علیه امنیّت ملّی است و به دلایل و مصادیق ذیل :

1- استحالۀ فکری ، فرهنگی ، عقیدتی منفی ؛

یوگا در ابتدا تفکّر ، فرهنگ و اعتقادات درونی فرد را هدف قرار میدهد و پس از مدّتی بدون آنکه خود فرد متوجّه باشد از اعتقادات درونی خویش فاصله گرفته و ناخواسته به سمت تفکّرات هندو گرایش پیدا میکند و در همین زمان است که استحالۀ عمیق فکری ، فرهنگی ، عقیدتی منفی ظهور پیدا میکند و فرد را به سمت یک بی هویّتی مسبوق میسازد . در این مرحله یوگا ، تمام هویّت فکری ، فرهنگی ، درونی فرد را هدف قرار داده و زیر ساختهای آنرا بصورت موذیانه و موریانه وار تخریب مینماید تا بتواند ایدئولوژی و فرهنگ و اعتقادات خود را به قربانی مورد نظر انتقال داده تا به اهداف مادّی ، معنوی و فرهنگی خود که بسیار حائز اهمیّت است ، برسد .

2- تخریب یا آسیب روانی ؛

در مرحلۀ دوّم ، تعادل روانی فرد را مورد تهدید قرار میدهد . که اوّلین و بارزترین آن افسردگی است و این افسردگی در بسیاری از یوگا کاران عارف مآب دیده میشود که مقدّمه ای است برای بسیاری از مشکلات روانی دیگر . این رویّه میتواند تا اسکیزوتایپال ، اسکیزوفرن و انبوهی از مشکلات سایکو سوماتیک  پیش رود و البتّه بسیاری از یوگا کاران هم اکنون گرفتار این مشکلات ریشه ای در حوزۀ سلامت خود هستند و با آن دست و پنجه نرم میکنند ، گرچه در اذهان سایر یوگا کاران ساده لوح به عنوان یک استاد شناخته می شوند .

این توهّمات تا اندازه ای ریشه دارد که یوگی (قربانی کریشنا کانشیزنس) افسردگی خود را آرامش می پندارد ، دقیقاً همانند یک بیمار سایکوتیک بستری شده در آسایشگاه روانی که خود را سالم و روانپزشکان را بیمار و وضعیّت خود را آرام و رها میداند ! و این آرامش و رهایی دقیقاً از همان جنس و گونه است که در جامعۀ یوگا فراوان دیده میشود . 

3-  تخریب یا آسیب جسمی ؛

یوگا یک آب نبات مسموم است که به عنوان برلیان به مردم معرّفی شده و میشود...!

از این تبلیغ کاذب و پروپاگاندا ، عدّه ای بهره های مالی بسیاری بدست می آورند . این سیستم پس از تخریب روانی ، جسم فرد را نیز به سمت بیماری سوق میدهد . به جرات میتوان گفت اکثریّت قریب به اتّفاق یوگا کارانِ صِرفی که بالای پانزده یا بیست سال سابقه دارند ، از مشکلات جسمی رَنج میبرند . تیکهای عصبی ، کمر دردهای مزمن و بسیاری از بیماریهای سایکو سوماتیک که در قریب به اتّفاق یوگا کاران دیده می شود . و این مفهوم یکی از علائم بارز  جریانی انگل گونه و موذیانه است که در طولانی مدّت ، آسیبهای سهمگین خود را وارد می نماید .

مشکلات و بیماریهای ناحیۀ لگن که در اساتید یوگا فراوان دیده میشود و زندگی در سنین بالای میانسالی را برایشان سخت و دردناک میکند . این گروه در زمان رویا رویی با شاگردان خود دو گزینه پیش رو دارند . یا چنین برخورد و دیداری را به هیچ عنوان نمی پذیرند و یا به این نکته بسنده میکنند که مشکل موجود ریشه در ژنتیک داشته و ربطی به یوگا ندارد !

رهروان نا آگاه نیز هرگز این مطلب را مطرح نمیکنند که هیچ خصیصۀ جسمی و ذهنی در بشر وجود ندارد که تحت سیطرۀ ژنتیک نباشد ، و مسیری که انتخاب کرده اید  ، چنانچه توانایی سالمسازی و توانمندی می داشت ، هرگز چنین جایگاهی (بیماری) را تجربه نمی کردید .

امّا ریشۀ این تهدیدات و آسیبهای جسمی در چیست ؟

به نظر می رسد ریشۀ اینگونه تهدیدات در طرّاحی غلط روشِ حرکتی و عدم دانش کافی در شناسایی  تاثیرات منفی و مخرّب حرکات یوگا بوده که به زمان پیدایش حرکات بدنی در یوگا برمی گردد .

بطور مثال : حرکت جانو شیر شا سانا (وضعیّت سر به زانو) که از حرکات بدنی سنّتی در یوگا است .

کافی است این حرکت بصورت صحیح انجام گیرد ، بدین معنی که در وضعیّت نشسته ، تنه خم شده و سر به زانو نزدیک شود و در نهایت روی زانو قرار گیرد (روی پای راست یا چپ) .

در این هنگام چه اتّفاقی خواهد افتاد ؟

از یک طرف کایفوزیس در ناحیۀ توراسیک (قفسۀ سینه ) شروع به شکل گیری خواهد نمود و موقعیّت نرمال ستون مهره را تهدید خواهد کرد و از طرفی دیگر کایفوزیس بوجود آمده مقدّمه ای بر تشکیل و یا شدّت گرفتن لوردوزیس کمری خواهد شد و از طرف دیگر لگن در مرور زمان موقعیّت بیمارگونه به خود خواهد گرفت ، در نتیجه در طولانی مدّت سلامت جسمی یوگا کار تهدید شده و عملا ضعف و درد و بیماری را تجربه خواهد نمود .

مثال دیگر :

سالامبا شیرشا سانا .

در این «وضعیّت یا حرکت» چه اتّفاقی رُخ خواهد داد ؟

ابتدا یک بخش بزرگی از خون وارد جمجمه شده و در این هنگام رگهای بسیار ریزی (اندازۀ تار مو) که در جمجمه قرار دارند و ظرفیّت پذیرش خون در چنین سطحی را ندارند دچار پارگی میشوند که در زمان حرکت شاید هیچگونه عارضه و علائمی از خود نشان ندهد امّا در مرور زمان و به تدریج عوارض ناشی از این حرکت ظاهر خواهد شد .

اپیلِپسی ، آسیبهای عروق مغزی ، ضعف ، شکننده بودن و آسیبهای عضلات و اعصاب گردنی  و آسیبهای کمربند شانه ای از عوارضی است که در طولانی مدّت و بطور موذیانه و موریانه وار خود را نشان خواهد داد که شاید در آن هنگام یوگا کار هرگز دریافت دقیقی از ریشۀ مشکلات نداشته باشد و مشکلات بوجود آمده را به مطالب دیگری غیر از یوگا ارتباط دهد .

برخی از عوارض ، خود را در بازه زمانی بالای بیست و پنج تا سی سال نشان میدهد .

در حرکت هند استند در ژیمناستیک این عوارض وجود ندارد امّا در وضعیّت سالامبا شیر شا سانا در یوگا عوارض بسیاری نهفته است . چرا ؟

به این دلیل که در حرکت هند استند ژیمناستیک به دلیل آنکه سر همیشه رو به بالا قرار دارد هرگز چنین حجمی از خون به سمت جمجمه سرازیر نمی شود ، امّا در یوگا ، چون تاج سر روی زمین و بصورت کاملا عمود قرار میگیرد ، چنین عوارض و ناهنجاریهایی فراوان دیده میشود و وجودی غیر قابل انکار دارند .

بدیهی است که در ژیمناستیک اگر ورزشکاری در انجام حرکت مرتکب اشتباهی گردد ، دچار آسیب میشود امّا در یوگا حتی حرکت صحیح هم انجام شود (دقیقاً آنگونه که در تاریخ یوگا به آن پرداخته شده است) تهدید و آسیب جدّی وجود دارد ، با این تفاوت که آسیهای ژیمناستیک در لحظه اتّفاق می افتد و ورزشکار کاملا به اشتباه خود و میزان صدمه آگاهی پیدا میکند امّا در یوگا ، مکانیسم تهدید و تخریب بصورت موذیانه و موریانه وار و در مرور زمان شکل میگیرد تا بتواند مفهوم و مصداق قربانی شدن یوگا کاران را عملا به بالاترین سطح خود برساند .

آنگونه که تاریخ یوگا نشان میدهد ، حرکات یوگا دو هزار و پانصد سال بعد از ظهور کریشنا و توسّط فیزیکدان هندی به نام پاتانجلی به یوگا اضافه شده .

اینکه پاتانجلی چگونه و از چه طریقی چنین حرکاتی را جمع آوری کرده است معلوم نیست امّا یک حقیقت بسیار بارز و مشخص وجود دارد و آن اینکه پاتانجلی دانش حرکات فیزیکی را نیز نداشته ...! چرا که طریق نام گذاری آنها در بسیاری از موارد اشتباه محض است و نام حرکات دقیقاً میزان مخرّب بودن حرکت را بیان میکند .

کافی است حرکت جانو شیر شا سانا را طبق نام خود حرکت که معرّفی شده است انجام دهید و دقیقاً هم درست انجام دهید ، بدنتان با همین حرکت صحیح که از طریق آگاهی کیهانی عارفان هندی به دست آمده است تهدید و تخریب خواهد شد و پس از چنین تهدید و تخریبی ، هر حرکتی انجام گیرد ، میزان آسیبها را افزایش خواهد داد ، چرا که لگن و ستون مهره در یک وضعیّت نامتعادل ، ضعیف و بیمار گونه ای قرار گرفته و هر نوع حرکت دیگری که انجام پذیرد در مرور زمان میزان آسیبها را بیش از پیش افزایش خواهد داد .

به همین شکل از طریق اجرای حرکت صحیح سالامبا شیرشا سانا یا وضعیّت ایستادن روی سر ... به هر اندازه که درست تر و دقیق تر حرکت را انجام دهید ، بیشتر در معرض تهدید و تخریب قرار خواهید گرفت و با توجّه به اینکه اجرای چنین  حرکت مضحک و خطرناکی یکی از افتخارات مهم یوگا کاران است ، لذا علاقمندان و طرفداران بیشتری نیز دارد چرا که آنها را به زعم خودشان توانمند تر نشان میدهد ، و البتّه نوعی از توانمندی که مخرّب و آسیب رسان است .

از بُعدی دیگر ، حرکات یوگا در کشش و انعطاف خلاصه میشود و این مفهوم در طولانی مدّت قدرت و توان عضلات و اعصاب و هماهنگی بین آنها را کاهش میدهد تا جائیکه فاجعه رُخ دهد .

سنتز مطالب فوق ایجاب میکند که بُعد فیزیکی یوگا کاران  در طولانی مدّت به تحلیل و فرسایش زودرس ، بیماریهای فرسایشی و پیری زودرس و انواع بیماریهای روان تنی دچار شده و رنجهای بیشماری را تجربه می نمایند ، بگونه ای که فرصت ترمیم و بازتوانی دیگر وجود نخواهد داشت .

یوگا کارانِ (عرفان مدار و ذهن مدار) معرفتی نیز گرفتار درگیریهای روانی خواهند بود که این فرقه آنها را از افسردگی حدّاقلی تا شیزوفرنیای حدّاکثری پوشش می دهد و این پوشش در نوعیّت خود ، انواع بیماریهای جسمی را نیز به آنان تحمیل خواهد کرد که در نوع خود بی نظیر است .   

با دقّت در اوضاع و احوال و بررسی شرایط و روزگار عینی و حقیقیِ  یوگاکاران صِرف ، با تجربۀ بالای بیست سال و بالاتر ، این فرآیند را به کرّات تجربه خواهید نمود که هر چه سنّ قربانیان بالاتر رود ، این عوارض بیشتر از حدّ معمول خود نمایی خواهد کرد ، همراه با مشقّت و رنجهای بی پایانی که قابل جبران نیست .

بدیهی است که با کنکاش و بررسی دقیق تر فرقۀ یوگا و عوارض قابل توجّه و تامّل آن به این جمع بندی و پیام خواهید رسید : یوگا انجام ندهید تا سالمتر (به لحاظ ذهنی ، جسمی ) زندگی کنید .  

بنا بر این آنچه بدیهی است این است که علاوه بر نا آگاهی که در جامعۀ یوگا حاکم است ، خودشان نیز تمایل بسیاری دارند بر فریب خود و دیگران ...! آنهم فقط به این دلیل که اَنگلِستانی که انتخاب کرده اند بزرگتر گردد ... و البتّه که این جهالت را نیز دارند که چنین اَنگلِستانی هر اندازه که بزرگتر شود ، قربانیان بیشتری را خواهد بلعید ...

 پس چرا در برخی جوامع این چنین در حوزۀ یوگا بزرگنمایی و تبلیغ میشود ؟

 ریشۀ این مسئله را در منافع مادّی و معنوی بسیاری از دست اندر کاران باید جستجو کرد ، امّا پاسُخ این پرسش را که چرا چنین اجازۀ مخرّبی  به عدّه ای بیمار داده میشود را باید در جای دیگری جستجو کرد .

 و شاید مسائل پراهمیّت دیگر اجازۀ زمان بررسی ، تحلیل و شناخت دقیق این انگل ریشه در توهّمات هندو را به آنها نداده است .

4-  تخریب اجتماعی ؛

در کنار سه آسیب فوق الذّکر تخریب اجتماعی و خانوادگی ، این پازل را کامل میسازد .

به جرات میتوان گفت که حدّاقل هشتاد درصد یوگا کاران را زنان تشکیل میدهند و در این میان ، تعدادی قابل توجّه و تامّل (حدّاقلّ بین شصت تا هفتاد درصد) از این یوگا کاران بیوه هستند !

چرا اکثریّت قریب به اتّفاق یوگا کاران بیوه هستند ؟ یوگا با ذهن و فکر یوگینیها (زنان قربانی) چه میکند و با چه هدفی ؟ که چنین مُعضلی (طلاقهای هدفمند) از آن زاده میشود ؟ این بیوه گی و تفکّر تجرّدی ، چه عواقبی برای جوامع به همراه میتواند داشته باشد و دارد؟

وقتی این پرسش مطرح میشود که چرا خانوادۀ خود را ترک کردید و زندگی مجرّدی را انتخاب نمودید ، معمولا این پاسخ دریافت میشود .

یوگا به ما به طور مستقیم و غیر مستقیم می آموزد که برای رشد و تجربۀ کمال نیازی به همسر و فرزند نداری ...!

وقتی این گونه زنان ساده لوح در گرداب یوگا غرق میشوند ، ارتباطات آزاد بسیار بیشتری را تجربه میکنند ولی دیگر در آن زمان ، یوگا به آنها توصیه نمی کند که چنین ارتباطاتی نداشته باشند و یا محدودتر زندگی کنند ، چرا که گرداب یوگا از اینگونه زنان استفادۀ بیشتری به عنوان یوگینی آگاه و کامل شده (بخوانید بردۀ جنسی ) مینماید ، و به همین دلیل با دادن یک توهّم سادۀ آگاهی و کمال ، اینگونه زنان ساده لوح را مورد استفادۀ جنسی قرار میدهند .

پدیدۀ بیوه گی در فرقۀ یوگا به دو شکل خود را نشان میدهد .

یا قبل از تجربۀ آگاهی کیهانی بیوه بودند  و افسرده و نیازمند ، و به همین دلیل یوگا را مناسب حال و هوای خود می بینند و گرایش پیدا میکنند و مسیری آلوده تر و باتلاق تری را در پیش میگیرند و یا در کلاسهای یوگا به معرفت کیهانی و کمال رسیده و پس از آن به سمت بیوه گی کوچ میکنند و تبعات آن را به دلیل آگاهی کیهانی موجود در آن ، با جان و دل می پذیرند .

5-  تخریب و یا آسیبهای شناختی ، معرفتی :

همان گونه در ابتدای مقاله نیز اشاره شد ، عرفان و معرفت تنها مقوله ای است که نیاز به معلّم ندارد و شما تنها باید از طریق دانش درونی تان به آن پی ببرید .

وقتی یوگا ادّعا میکند که شما را به معرفت شخصی میرساند ، یقین بدانید که هدف آن دقیقاً انحراف و خروج شما از مسیر معرفت شخصی است تا بتوانید در تکمیل اهداف این مافیای خطرناک سهیم باشید .

هیچ مسیری و هیچ احدی توانایی معرفت دهی به شما را ندارد ، مگر خودتان و البتّه نیاز به آگاهی و دانشی متفاوت است تا بتوانید مسیر معرفتی خودتان را کشف کنید .

بنا بر این تا زمانیکه در گرداب یوگا و یا دیگر مکاتب مدّعی عرفان و معرفت و .. هستید ، هرگز و ابداً نه تنها معرفت به خویش را تجربه نخواهید کرد بلکه در گرداب نا آگاهی و توهّم ، دوران  سپری خواهید کرد و روزی که  به  جهالت ، بیماری و تاثیرات مخرّب این انگل اجتماعی پی بردید ، شاید برای رهایی و تجربۀ زندگی آزادانه و خردمندانه ، بسیار دیر شده باشد .

6- تهدید یا تخریب ژنتیک

وقتی مفاهیم ، مطالب ، تهدیدات و تخریبات فوق الذّکر در یک فرد به صورت خاص و در یک گروه بصورت عام ریشه دواند ، به قطعیّت میتوان گفت ژنتیک را در طولانی مدّت دچار تغییر منفی خواهد نمود که تاثیرات مخرّب آن میتواند چندین نسل بعد ، خود را نشان دهد .

همانگونه که عوامل مثبت در جسم ، ذهن و نگرش فردی میتواند ژنتیک را در طولانی مدّت دچار تغییرات مثبت و رُشد یافته نماید ، بلعکس آن نیز صادق است .

تهدیدات و تخریبهای فیزیکی ، ذهنی (روانی) ، اجتماعی ، فرهنگی و اعتقادی چه میزان تاثیر بر روی ژنتیک میتواند داشته باشد ؟

این چنین تاثیر مخرّب و ویران کننده شاید در همین لحظه خود را آشکار نکند ، امّا در طولانی مدّت چه بر سر ژنتیک فردی و نسلهای بعد از آن خواهد آورد ؟

تهدید ژنتیکی یکی از مهمترین تهدیدها در تاریخ بشریّت است که به مثابه یک ترور ، عمل مینماید . بسیار به ندرت تهدیدی در دنیا یافت میشود که بتواند با تهدیدات ژنتیکی حتّی مقایسه شود .

این تهدید چنان میتواند یک قومی را به ورطۀ سقوط و تباهی ببرد که هیچ سیاست و جنگی ، چنین توانی را نداشته باشد و یوگا دقیقاً تا این حدّ برای یک فرد بصورت خاص و یک گروه یا ملّت بصورت عام ، تهدید محسوب میشود .    

7- دین و اعتقادات مذهبی :

یکی از اهداف موزیانه و مخفی فرقۀ یوگا ، تهدید دین و اعتقادات عمومی به طور غیر مستقیم است . مروّجین این فرقه در ظاهر شعارشان یکی بودن پیام همۀ ادیان و احترام به همۀ آنهاست ، امّا باطناً و به طور موذیانه و غیر مستقیم ، مخاطبین خود را به سمتی هدایت میکنند که خود به خود دچار تردید در تفکّر اعتقادی خود شده و به تدریج از آن دل می کنند .

این گونه شستشوی مغزی آنقدر استادانه انجام میگیرد که یوگیِ مذکورِ ذوب شده در تفکّر کریشنا حتّی اجازۀ تردید به خود راه نمیدهد و بدون هرگونه اندیشه ای ، ناگهان خود را در حال دعا کردن در مقابل تندیس کریشنا در هند میبیند .

فضا سازی و تبلیغ غیر مستقیم و شستشوی مغزی در فرقۀ یوگا ، به قدری ماهرانه انجام میگیرد که یوگا کار پس از مدّتی ، خود به خود اشتیاق حضور در هند و معابد آنرا جهت معناگرایی و تجربۀ عرفان عملی در سر میپروراند و بدون آنکه متوجّه اعمال خود باشد ، به سمت هندوئیسم و کریشنا کانشیز نس کشیده شده و علاوه بر فرمانبری از این فلسفۀ اعتقادی  ، حتّی در اعمالی نظیر غذا خوردن وکیفیّت مراوده با دوستان و نزدیکان و ..... از سیستم فکری نگرشیِ آنان تبعیّت کرده و تبلیغ مینماید .   

8-  فرهنگ :

تغییر فکری ، فرهنگی در افرادی که به سمت یوگا مسبوق میگردند امری است تقریباً اجتناب ناپذیر . یوگا کاران پس از مدّتی ، بطور خود کار علاقمند به فلسفۀ هندوئیسم و کریشنا کانشیز نس بصورت خاص  شده و در این برهه به دو گروه تقسیم میگردند .

گروه اوّل) افراد متموّلی که به لحاظ مالی مشکلی ندارند و به راحتی میتوانند به هند سفری معنامآبانه داشته باشند و بر بارِ به اصطلاح معنوی (هندوئیسم) خود بیفزایند .

در این معابد ، از یک طرف مصرف مواد مخدّر بسیار رواج دارد(چون معتقد هستند مواد مخدّر مغز را آزاد میسازد و آنگاه راحت تر از شرایط عادّی میتوان کریشنا و معرفت الهی را تجربه و حس نمود) و از طرفی دیگر آموزشهای داخل معابد است که تقریبا یک درصد حرکات آرام بدنی است و نود و نه درصد مدیتیشن و تمرکز در کریشنا و از سمتی دیگر سیستم کارما یوگای داخل معبد است که از شستن توالت شروع میشود و معتقد هستند کسانی که توالتها را بدون فکر و شک و چشمداشت شستشو دهند و نتیجۀ آنرا را به کریشنا ببخشند ، روحشان آرام خواهد گرفت و مراتب عالی یوگا (فنا در کریشنا) را به راحتی سپری خواهند کرد .

بدیهی است که پس از یک هفته شستن توالتها (کارما یوگا است که میتواند تمامی گناهان را شسته و از بین برد) و مدیتیشن و البتّه پرداخت میلیونها تومان ، یک برگۀ مربّی گری بین المللی یوگا را دریافت میکنند که سند استادی یوگا است و پس از بازگشت به کشور ، از این طریق بر فعّالیّتهای خود می افزایند و این دور تسلسل در قالبهای دیگر ادامه پیدا میکند و البتّه این گروه هرگز و ابداً به این موضوع اشاره نمیکنند که بعد از دوره های سخت کارما یوگا (توالت شویی) مفتخر به دریافت احکام مربّی گری شده اند .   

 گروه دوّم) افرادی که امکان سفر به هند و اقامت در معابد مختلف و تلمّذ در حضور استادان هندی را ندارند و لاجرم از کتابهای موجود ترجمه شده بهره میبرند .

این گروه که از نظر مالی امکان چنین سفرهایی را ندارند ، معمولا در داخل با رجوع بر کتابهایی که هندوئیسم را به خوبی بیان مینماید استفاده میکنند . کتاب بهاگاواد گیتا (اثر کریشنا خدای هندو) یکی از مهمترین و پر بازدید کننده ترین کتبی است که یوگا کارانی که مستعد شناخته میشوند و به دنبال معنویّت هستند ، از این کتاب بهره های بسیاری میبرند و آنرا کتاب مقدّس میدانند و یکی از مهمترین منابعی است که قربانیان ساده لوح را بدون هیچگونه تلاشی به سمت خود جذب می نماید .

تبلیغ مستقیم و غیر مستقیم از طرف معلّم یوگا از یک طرف و گرایش باطنی یوگا کار به فرهنگ هندو ، موجب استحالۀ فکری منفی در فرد میگردد که نتیجۀ آن به سست شدن اعتقادات دینی خود و پیوستن تدریجی به تفکّر و فرهنگ هندوئیسم میگردد ، بدون آنکه ذرّه ای به آن تردید نماید .

و از آنجا که تبلیغ در فرقۀ یوگا و آئین کریشنا ، بصورت سینه به سینه است و نه علنی ، این انتقال فکر و سلیقه و تفکّر مبتنی بر هندوئیسم به تدریج ریشه دوانده و افراد عادّی را ابتدا به بهانۀ یوگا و سلامتی و سپس با هدف آشنایی با ریشه های یوگا ، به سمت تفکّر هندو و کریشنا مسبوق میسازد .

و در نهایت بوضوح مشخص است که  مصادیق هشت گانه فوق الذّکر ، تهدید علیه امنیّت ملّی محسوب میشوند و اقدامی عاجل و کاربردی را می طلبد .   

نتایج بدست آمده در پژوهشهای میدانی ما نشان میدهد که یوگا یک تهدید علیه امنیّت ملّی است .

معنای واژۀ ملّی عبارت است از مربوط به ملّت ، مردمی یا هر چه که ازآن ملّت باشد .

وقتی یک ابزار یا نحلۀ فکری ، در عمل به تهدید و تخریب موقعیّت جسمی ، ذهنی ، فرهنگی ، اعتقادات بومی و حتّی ژنتیک یک فرد و یا ملّتی بیانجامد ، بدیهی است که آن ابزار یا موضوع ، یک تهدید جدّی علیه امنیّت ملّی است .

و این تهدید برای هر کشوری که در آن یوگا وجود دارد عملیّاتی است و بسیار خطر ناک که در طولانی مدّت عوارض خود را نشان خواهد داد .

بدیهی است که تهدید علیه امنیّت ملّی الزاماً سیاسی ، جنگی و بمب گذاری نیست . بلکه تاثیرات موذیانه ، تخریبی و نابودگر از سمت و سوی هر مفهومی جهت استحالۀ منفی در ابعاد گستردۀ جسم ، ذهن ، فرهنگ ، ژنتیک و ... بسیار خطرناک تر از اقدامات  سیاسی است و از هر جنگی ،  ویرانگر و خانمان سوزتر است و چون با فریبکاری و شعار سلامت و توانمندی  مجوّز فعّالیّت آزاد را بدست می آورند در نتیجه عمیقتر آسیب خواهد زد و البتّه آسیبی که شاید هرگز امکان ترمیم مجدد آن نباشد و به یقین چنین مفهومی مصداق عینی تهدید علیه امنیّت ملّی همۀ کشورها است .

چنانچه اقدامی عاجل و خردمندانه در دنیا انجام گیرد ، به حتم از عوارض گسترده تر آن برای آیندۀ دور و نزدیک پیشگیری خواهد شد .

راه چاره چیست ؟ به نظر میرسد سه راه حل ، برای این انگل اجتماعی  (یوگا) وجود داشته باشد .

1-  پژوهشگران حوزه سلامت در تمام دنیا با تمرکز بر محوریّت آسیبهای جزء به جزء یوگا بر جسم و ذهن و ... میتوانند آگاهی عمومی را در این عرصه ارتقاء داده و به نوعی شهروندان را در برابر این انگل خانمان سوز واکسینه کنند .

2-  سیاستمداران و سیاستگزاران در تمامی کشورها لازم است که به تاثیرات ویرانگر این پدیدۀ موذیِ انگل محور و انگل پرور ریز تر و هوشیارانه تر بنگرند تا اقداماتی عاجل و لازم در جهت دفاع از منافع ملّتشان بردارند .

3_ هر ملّتی (کشوری) بر مبنای ژنتیک ، جغرافیا ، فرهنگ ، اعتقادات بومی و نیازهای حوزۀ سلامت غیر طبّی ، سیستم منحصر بفرد و کارآمدی را طرّاحی و ارائه نماید تا به بخشی از نیازهای جسمی و ذهنی موجود در کشور خود پاسخگو باشد و به یقین کشورهای مختلف دنیا فرهیختگانی را در خود پرورانده است که بی شک از پس این نیاز جامعه برآمده و قدرتمند ترین مِتُد را در این راستا بوجود آورند و  بدین طریق یک تهدید بسیار بزرگ اجتماعی (ملّی) را پس زنند  .

 

باشد که دیگر تهدیدی ، اینگونه بر فرد ، گروه و یا کشوری سایه نیفکند .

چرا یوگا انگل محور و انگل پرور است ؟

ابتدا باید بدانیم معنای انگل چیست ؟ هر موجود ، پدیده ، شیوۀ تفکّر که بطور موذیانه و موریانه وار به تضعیف ، تخریب و اضمحلال یک موقعیّت اقدام نماید ، انگل نامیده میشود .

بدیهی است که یوگا که بر بنیان توهّمات اسکیزوفرنیایی ، سکس و حماقت موجود در جامعه بنا شده است و همین اساس ، ساختار و فعّالیّت ، تاثیر تخریبی  بر موجودیّت بشر دارد ، لذا یک سیستم انگل محور است .

و از آنجا که هر فردی که در این مسیر رشد کرده ، آموزش میبیند و آلودۀ «توهّمات خود استاد پنداری» میشود ، هیچ راهی ندارد جز اینکه دیگران را فریفته ، موهومات هندوئیسم و کریشنا کانشیزنس را در ذهن آنها تزریق کرده و به سمت یک بیماری همه جانبۀ جسمی و ذهنی و ... مسبوق سازند . بنا بر این ، یوگا یک سیستم انگل پرور نیز هست .       

 

و جمع بندی مقالۀ فوق الذّکر این است ؛ یوگا یک آبنبات سمّی است که برلیان معرفی شده و میشود ، حال چه کسانی از این پروپاگاندای عوام فریبانه سود میبرند مفهومی است که باید بیشتر به آن اندیشیده شود  و به یقین با کنکاش بیشتر شاید پاسُخ این پرسش زیر بنایی را بیابید .

بنا بر این در صورت عدم گرایش به باتلاقِ یوگا و دوری از این مافیای حیله گر و مُعظل و انگل اجتماعی فریبنده ، خود را قربانی تفکّرات و ایدئولوژیِ بیمارِ کریشنا کانشیزنس و هندوئیسم نخواهید کرد و  سالمتر (به لحاظ جسمی و ذهنی و ....) به حیات خود ادامه خواهید داد ...!

 

                                                                     فرهاد اصلی

                                     پژوهشگر حرکت شناسی ، سالمسازی و توانمند سازی و کارائیهای انسانی

 

پیام ماه

سلامتی تاجی است زرّین بر سر افراد سالم ، که تنها بیماران قادر به دیدن آن هستند ( بقراط حکیم )

اصول آموزش حرکت ، ارتقاء

اصول آموزش سیستم حرکت ، ارتقاء بر پایه های حرکت ، تغذیه و ایدئولوژی فردی قرار گرفته و اهداف آن ارتقاء سطوح سلامت ، توانمندی و کارایی انسانی با رویکرد غیر طبّی و غیر دارویی است .

آثار تحت انتشار

به زودی شاهد انتشار مجموعه آثار سیستم حرکت ارتقاء خواهیم بود ، که به تدریج در این بخش بارگذاری و معرّفی خواهد شد

کلیک کنید

//